تأثیر مرگ مک فارلین بر فروش کتابش در نمایشگاه/ دهه نودیها باز هم کولاک کردند+فیلم
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۴۶۶۷۰
خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات ـ آزاده لرستانی: در عصر یکی از روزهای پایانی سی و سومین نمایشگاه کتاب راهی نمایشگاه میشوم تا وضعیت غرفههای ناشران دفاع مقدس را از نزدیک ببینم. از درب اصلی ساختمان نمایشگاه غرفه ناشران عمومی وارد میشوم. دریای بیکرانی از ناشران عمومی در راهروهای مختلف در پیش رویم قرار دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهدی محمدخانی، مدیر انتشارات روایت فتح
روایت یک جانباز شیمیایی از بهشت اروپا!
از آنجایی که هدفم تهیه گزارش درباره کتابهای دفاع مقدس است، به سوی غرفه روایت فتح میروم. غرفهای که مخاطبان زیادی دارد و بیشتر جمعیت آن جوانان دهه هشتادی هستند. در کنار این غرفه با مهدی محمدخانی، مدیر انتشارات روایت فتح به گفتوگو مینشینم.
او با اشاره به انتشار کتابی با عنوان «سردار سربلند» با موضوع سردار شهید سیدمحمد حجازی در فروردین ماه جاری میافزاید: در مدت برگزاری نمایشگاه از پنج اثر جدید روایت فتح رونمایی شده است؛ از جمله کتاب «از بوانات تا اوپسالا» مربوط به یک جانباز شیمیایی که برای درمان به خارج از کشور رفته است، کتاب «پلهها تمام نمیشدند» زندگینامه شهید مدافع حرم مهدی نعمایی، کتاب «داوت»، کتاب «تو یک ژنرالی» و هفتمین جلد مجموعه زندگی علما درباره شهید مصطفی خمینی.
محمدخانی درباره آثار پرفروش انتشارت روایت در این دوره از نمایشگاه ابراز میدارد: کتاب «تور تورنتو» روایت زندگی دانشجوی شهید امیرحسین قربانی یکی از شهدای حادثه هواپیمای اوکراین و همچنین کتاب «قصه دلبری» پرفروشترینهای ما را به خود اختصاص دادهاند.
او با بیان اینکه انتشاراتش نسبت به سالهای گذشته همانند سایر ناشران با کاهش آمار فروش روبرو شده است، ادامه میدهد: افزایش بیرویه قیمت کاغذ مزید بر علت شده. همچنین برگزاری همزمان ۲ نمایشگاه موجب کاهش حضوری مخاطبان شده است.
غرفهای که «حَجازی» شده است!
در ادامه به سوی غرفه مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس میروم، چرا که این مرکز به صورت مستند و دقیق تاریخ هشت سال دفاع مقدس را به صورت نوشتاری در کتابها ثبت میکند. مجتبی اخلاقی، مدیر انتشارات این مرکز بیان میدارد: برگزاری همزمان نمایشگاه حضوری و مجازی، حضور مردم در نمایشگاه را تحتالشعاع قرار داده است. مردمی که برای خرید اینجا میآیند، وقتی میفهمند ما فروش مجازی هم داریم، اینجا خرید میکنند، بعد از فاکتور کردن، میگویند: برای ما پست کنید. در واقع غرفه ما در اینجا «ح+جازی» شده است.
او با اشاره به ذائقه بانوان و آقایان در خرید کتاب دفاع مقدسی میگوید: بانوان به کتابهای خاطرات شهدا علاقهمندند. روایان دفاع مقدس که میآیند، تاریخ شفاهی برایشان مهم است. از لحاظ فروش در حوزه ترجمه، کتاب «ویرانه دروازه شرقی» و کتاب «جنگ صدام»، حوزه فرماندهان، کتاب شهید احمد کاظمی، مهدی باکری، حسن باقری، محمد ابراهیم همت و همچنین کتاب «یحیی» زندگینامه سردار رحیم صفوی، در حوزه تاریخ شفاهی، تاریخ شفاهی محسن رضایی و سردار شهید احمد غلامی پرفروشترین کتابهای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس را به خود اختصاص دادند.
دیدار سردار علایی و حجتالاسلام زائری در نمایشگاه
اخلاقی در ادامه گریزی به رویداد جالب این روزها در بحبوحه نمایشگاه میزند و ابراز میدارد: در حوزه روزشمارها، روزشمار جلد ۴۴ را که ماجرای مک فارلین است با توجه به مرگ مک فارلین که در این ایام اتفاق افتاد، در فروش ویژه به قیمت همان چاپ سال ۱۳۹۱ با قیمت ۱۰ هزار و ۵۰۰ تومان به مخاطبان عرضه کردیم که این کتاب در نمایشگاه تمام شد.
اجرای سرود حماسی با حضور دهه نودیها
مقصد بعدیام غرفه «نشر شاهد» است. در این غرفه کودکان و نوجوانی با حمل پرچم ایران به اجرای سرود میپردازند. شلوغی غرفه مربوط به بازدیدکنندگانی است که به تماشای اجرای سراسر شور این دهه نودیها ایستادهاند.
استقبال از کتابی که تقریظ رهبر انقلاب را دارد
سرهنگ محمد کرمی، مدیر تاریخ سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس در غرفه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس از پرفروشترینهای این نهاد دفاع مقدسی میگوید. او اظهار میدارد: کتابهای متنوعی را در حوزه دفاع مقدس سازماندهی و چاپ کردیم که پرفروشترین آنها را در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دادیم؛ از جمله «آب هرگز نمیمیرد» که تقریظ حضرت آقا را داشته است.
او ادامه میدهد: تعداد کتابهای دفاع مقدس چاپ شده در سال ۱۴۰۰ از سوی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ۱۷۰۶ عنوان کتاب است که بیشتر این کتابها درباره شهدای هشت سال دفاع مقدس است.
سارا عرفانی و اثر جدیدش
راز موفقیت اثر جدید سارا عرفانی
از کنار غرفه انتشارات شهید کاظمی که عبور میکنم، خیل جمعیت توجهم را جلب میکند. در میان جمعیت سارا عرفانی نویسنده کتاب «شمرون کناردون» را میبینم. او که برای جشن امضای اثر جدیدش به نمایشگاه آمده است، درباره علت استقبال مخاطبان از این اثرش اظهار میدارد: تمام تلاشم را کردم به شهید «امیرمحمد اژدری» خیلی نزدیک شوم و آنگونه که شخصیت این جهادگر بوده را در قالب نوشتار بیاورم. این عوامل باعث شده تا مخاطب خودش را در کنار شهید حس کند و او را ماورایی نبیند.
حمید داودآبادی از نویسندگان دفاع مقدس میگوید: از استقبال مردم از کتابهای حماسه و مقاومت با این گرانی کتاب شگفتزده شدهام
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: نشر شاهد انتشارات شهید کاظمی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس روایت فتح سارا عرفانی دفاع مقدس پرفروش ترین روایت فتح کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۴۶۶۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابهایی که اگر فیلم شوند، پرفروش میشوند
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهناز سعیدحسینی- مریم قربان زاده نویسنده شناخته شدهای در کشور ما است که عموماً او را با کتاب «خاتون» و «قوماندان» که توجه و تقریظ رهبر انقلاب را به دنبال داشت، میشناسند، اما این نویسنده صاحب سبک کتابهای متعدد و قابل توجهی در حوزه ادبیات دفاع مقدس با تمرکز ویژه بر روی نقش بانوان دارد که نه تنها هم قد و قواره خاتون و قوماندان هستند، بلکه حتی میتوان این کتابها و ویژه حوض شربت این نویسنده را یک سر و گردن بلندتر هم دانست. با این بانوی نویسنده گپ و گفتی درباره ادبیات دفاع مقدس و نقش زنان در این ادبیات داشتیم که با هم در ادامه میخوانیم:
خانم قربان زاده! از نظر شما اهمیت پرداختن به شخصیت مادران و همسران شهدا یا جانبازان چیست؟ این پرداخت چه کمکی میتواند به وضعیت امروز ما در حوزه زنان بکند؟
ما در جامعه و به خصوص در مورد نوجوانها نیاز به الگو داریم. از این منظر خواندن از موفقیتها و توفیقات افراد حتماً اثرگذار خواهد بود و به تغییر دیدگاه خیلی از خانمهایی که مشکلات و مسائل زندگی شان تقریباً شبیه آنها است، کمک میکند. کلاً قصه گویی ما ایرانیها سر همین ماجرا است. از کودکی دنبال این مسئله بودیم که ببینیم آن شخص چطور مشکلش را حل کرد و در آن افسانه چه اتفاقی افتاد و برای آن اسطوره چه مسئلهای پیشآمد و بعد بعد به خودمان بگوییم پس تو هم میتوانی همان راه را بروی و موفق شوی.
الگویی برای زنان امروز
زن امروز جامعه ما یک مقدار سردرگم شده است. نمیداند که دقیقاً از خودش چه میخواهد. دلش میخواهد یک مادر خیلی خوب و کامل باشد، دلش میخواهد تحصیل کرده در مدارج عالی باشد، دلش میخواهد یک مانکن باشد ... نمیداند چه میخواهد و به همین دلیل هر دری را میزند تا ببیند کدام یک از این جنبهها میتواند او را به آرامش برساند. دیدن الگوها و شنیدن زندگی آنها از این جهت که این راه را نشان میدهد و الگویی میشود تا به راه دیگری هم فکر کرد و طور دیگری هم نگاه کرد، اهمیت دارد.
کیفیت کتابهای منتشر شده در این زمینه چگونه است؟
آن چنان نیست که انتظار میرود و لایق این حوزه است. علی رغم تنوعی که به لحاظ موضوعات و افراد و سوژهها و زندگیهایی که بازتاب داده میشود، کتابها خیلی متنوع نیستند؛ یعنی انگار روی یک سیر خط زمانی پیش میروند. هرچند همه آنها یک جاهایی باهم دیگر فرق میکنند اما در نهایت یک زندگی شبیه زندگی یکی دیگر شد. گرچه سبک زندگی آدمهایی که در این مسیر هستند تا حدودی شبیه هم هست، اما این شباهت یک وقتهایی باعث شده که خواننده را نتواند قانع برای خواندن کتاب جدید کند. تعجیلی هم که ناشرها دارند برای کتابهای این سبکی که به فلان مراسم و به فلان تاریخ برسد و در کنارش عدم همکاری خانوادهها باعث میشود نویسنده فراغ بال نداشته باشد و نتواند ان چنان که دلش میخواهد بنویسد همین منجر میشود به کتابسازی.
حجم کار زیاد است و همه دلشان میخواهد در این حوزه باشند و برای خودشان کلی تکلیف و وظیفه تعیین کردهاند، اما به لحاظ کیفیت آنچه که باید باشد نیست. ضعف ادبی و قدرت مانور ادبیات، به لحاظ تاریخی و نگاه جدید و خلاقی که نویسنده باید داشته باشد بر فقر آثار می افزاید و همینها دست به دست هم میدهد که این کارهای ضعیف بر کارهای قوی غلبه کند و کارهای قوی چوب کارهای ضعیف را بخورد.
ضربه به ادبیات پایداری و کتابهایی که طعم و نمک ندارند
این کتاب سازیها چه آسیبی میزنند و در مقابل چه کار باید کرد؟
دلم میخواهد به نهادها و ارگانهای مسئول بگوییم که کاری نکنند! حداقل در حوزهی ادبیات و بحثهای رسانهای کاری نکنند. ما بیشترین ضربه را از همین نهادها و ارگانها و سازمانهایی خوردیم که دلشان میخواست بیلان کاری پر کنند و زودتر طرحها را به تولید برسانند و کتابها را منتشر کنند و لیست بدهند و جدول پر کنند. علی الخصوص بسیاری از اینها نگاه ادبی به کتابها ندارند؛ نگاه اعتقادی دارند و آن احساس تکلیف_ که حتماً محترم و مقدس است_ باعث ورود آنها شده اما بیشتر آسیب میزنند. چقدر از ادبای کشور و اهل پژوهش و ادبیات، در مصادر تولید کتابهای حوزه دفاع مقدس هستند؟ چقدر رستههای نظامی یا دولتی در مناصب تولید این آثارند؟ در این شکل دیگر آن شانیتی که کار ادبی باید داشته باشد و در ادبیات پایداری خودش را نشان بدهد، ندارد. چون آن ارگان و نهاد و موسسه دنبال این هستند که زودتر کتابش دربیاید و بعد بتواند آن را بگذارد روی میز و جلو بقیهی نهادها و ارگانها بگوید مثلاً من این کتاب را چاپ کردم و این سوژه ما بوده و مسائل این چنینی...
این کارها به ادبیات پایداری آسیب زده است. بسیاری از این کتابها خشک و بیروح هستند و طعم و نمک ندارند.
نظرتان درباره جایزهها چیست؟
جایزهها با هدف رشد و شناسایی و تشویق نویسندههاست اما عملاً جایزهها برای کتابهای سفارشی خود نهادهای سفارش دهنده است. وقتی خودشان کتاب مینویسند، خودشان تقدیر و خودشان چاپ میکنند باید خودشان هم کتاب را بخوانند!
این قسمت ماجرا آزار دهنده است و کار برای نویسندههایی که بخواهند مستقل کار کنند و زیر بلیت کسی نباشند، سخت است و نامشان در لیست کاندیداهای جوایز قرار نمیگیرد.
اعتبار جوایز به آثاری است که بر میگزینند. انتخاب آثار ضعیف به صرف این که سفارش دهنده یا ناشر یا داوران دستی در تولید آن داشتهاند، ضربه زدن به اعتبار جوایز ادبی است و نویسندگان اصیل ترجیح میدهند اصلاً در چنین جوایزی شرکت نکنند.
یعنی شما معتقد هستید برای تولید آثار بهتر و بیشتر در حوزه دفاع مقدس به حمایت نهادها و ارگانها هیچ نیازی نیست؟
این حمایتها و احساس تکلیفهای نادرست باعث شده ما با لشکری از آدمها مواجه باشیم که توهم نویسندگی دارند. فضا آن قدر بیدر و پیکر شده که همه دل شان برای شهدا میسوزد و احساس میکنند باید قلم دست بگیرد و بنویسد. اما این افراد ادبیات را نمیشناسند و با شرکت در چند کلاس و دوره فکر میکنند نویسنده شدهاند. نویسندهای که رمان نخوانده و ادبیات و سبکها و اصلاً جریانات ادبی را نمیشناسد، چطور میتواند نویسندگی کند؟ به صرف اینکه قلم خوبی دارد؟
قلمهایی که نیاز به رشد دارند
این قلم قابل احترام است اما همان قلم نیاز به رشد و پرورش دارد. با چهار تا کارگاه و کلاس نویسندگی که آدم نویسنده نمیشود. اما این اتفاق دارد میافتد و کرور کرور از این مدل آدمها میآیند و کتاب مینویسند. هر چند با همان کتاب اول _متاسفانه بگوییم یا خوشبختانه _خلع سلاح میشوند و دیگر اقبالی به سمتشان پیدا نمیشود. این درد هم دامنگیر افراد است و هم دامنگیر ادبیات. یک بار یکی از ناشران از من خواست تا بر کار نویسندگانشان نظارت کنم. یکی از شروط من برای این کار این بود که این نویسندهها صد رمان برتر دنیا را خوانده باشند و لیست رمانهای خوانده شدهشان را به من بدهند. اما آن ناشر خندید و گفت شما خیلی توقعتان بالا است!
طبیعی است وقتی اینطور به ادبیات نگاه میکنند نباید منتظر کتابهای مانا و تأثیر گذار باشیم.
مساله مهم دیگر اینکه با وجود کتابهای ضعیف و سطحی، ما کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس کم نداریم، چرا از این کتابها به اندازه کافی اقتباس نشده است و ما فیلم خوب دفاع مقدسی هم کم داریم؟
این را باید از کارگردانها و سینماگران و تهیه کنندهها بپرسید. سرمایه گذاری در این گونه موضوعات توجیه پذیر است و میتوانند سرمایهشان را برگردانند. مردم ادبیات پایداری را دوست دارند و از فیلمهایی که ساخته میشود استقبال میکنند.
چه طور میتوان یک زنجیره کامل از کتاب تا اثر هنری مثل تئاتر، فیلم، مستند، انمیشن و در کشور ایجاد کرد؟
سینمای ما هنوز نفهمیده که اصالت با متن و با کتاب است. همان طور که بازیگر نمیداند اصالت با کارگردان است و کارگردان از او مهمتر است. کتابهای خوب دفاع مقدس کارهای آمادهای هستند. علی الخصوص کارهایی که مربوط باشد به زندگی همسران شهداست، صحنههای نظامی و هزینه بردار هم ندارد که خرجش بالا باشد. سوژه این کتابها هم مورد نیاز جامعه است. اینکه در سالهای پس از پیروزی انقلاب سراغ این سوژهها نرفتند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. یک بخشاش شاید بحث همین رسانهها و مطبوعات و تلویزیون است که این نیاز را منتقل و این بستر را فراهم نکردهاند تا گفتوگویی بین نویسنده و فیلمنامهنویس یا تهیهکننده اتفاق بیافتد و نویسنده بتواند تهیهکننده و کارگردان را مجاب کند که آنچه نوشته است ارزش فیلم ساختن را دارد. گفتوگویی بین این دو گروه برقرار نمیشود.
به هر حال برای بسیاری از کارگردانها و تهیه کنندهها اقتصاد خیلی مهم هست و بالاخره بحث اقتصاد سینما چیزی نیست که آدم بتواند از آن بگذرد یا حتی بخواهد زیر سوالش ببرد اما بعضی از کارها و کتابهای دفاع مقدس آن قدر خوب هستند که اگر ساخته شوند بازخورد خوبی خواهد داشت و مطمئناً تهیه کنندگان میتوانند به بازگشت سرمایه خودشان مطمئن باشند. چه بسا که بیش از بازگشت سرمایه هم برایشان داشته باشد؛ چیزی که تا الان تجربه نشان داده فیلمهای خانوادگی طیب و طاهر با دیالوگهای خلاقانه و با صحنه پردازیهای فکر شده توانستهاند مردم را به تماشای خودشان بکشانند و موفق شوند.
انتهای پیام/